دهه شصت
این را برای پروین خانم را که دهه شصت به جای مدیریت کارخانه ،خیاطی می کرد و هر چهارشنبه دم زندان عادل آباد بود تا برود ملاقاتی نازنین تر مرد دنیا می گذارم.و مادرم که تنش می لرزید از هر زنگ در چرا که خانه چپی های محل را علامت زده بودند .
قصه زیاد دارم از آن روزها.. دارم می نویسم.آرام آرام ،نمی خواهم احساستی بنویسم و پر از خشم. فقط می خواهم بنویسم تا هیچ کداممان فراموش نکنیم آن روزها را و یاد بگیریم رو به جلو برویم و خدای نکرده عقب گرد نکنیم.
بیست سال دیگر سرمان را بالا بگیریم وبا لبخند یادمان بیاید که دهه هشتادونود دهه شصت نشد.
interesting song.
If my dad was here listening, he'd ask me whether these singers/musicians have retirement benefits?
» Post a Comment